به گزارش مشرق به نقل از خبرآنلاین، آیا شاهزاده بندر بن سلطان 63 ساله فرزند شاهزاده سلطان بن عبدالعزیز که از 1983 تا 2005 سفیر عربستان در ایالات متحده بود و البته تامین کننده مالی جهادیون توسط جوخه های اعدام سرویس اطلاعاتی سوریه کشته شده است؟
این پرسشی است که پپه اسکوبار نویسنده و تحلیل گر مسائل منطقه درتازه ترین نوشتار کوتاه خود در آسیا تایمز مطلب خود را با طرح آن آغاز کرده و در ادامه می نویسد:
سکوت سنگینی در این خصوص بر رسانه های سوری و عربی که البته مورد آخر در کنترل عربستان سعودی است ، حکمفرما شده است. الجزیره نیز از همین نسخه تبعیت می کند. به تاریخ ها دقت کنید که در رمزگشایی از این راز نقش مهمی را بر عهده دارند. بندر بن سلطان عبدالعزیز می تواند پشت پرده عملیات مرگ بار تروریستی باشد که پایتخت سوریه را در هجدهمین روز از ماه جولای لرزاند. بندر 24 ساعت پس از این تاریخ یعنی 19 جولای رسما رئیس سازمان اطلاعات عربستان سعودی شد. شاید هم در جریان بمب گذاری در ساختمان سازمان اطلاعات عربستان در 22 جولای جان خود را از دست داده باشد.
زمزمه هایی در سوریه به گوش می رسد که ماجرای بمب گذاری در ساختمان های دولتی دمشق را که از آن با عنوان " آتشفشان دمشق " یاد می شود، را کار نهادهای اطلاعاتی عربستان سعودی می داند. در این سناریو سازمان سیا هم دست دارد.
البته من با این سناریو چندان موافق نیستم چرا که سیا در خصوص حلقه های پیرامونی بشار اسد اطلاعات چندانی در اختیار ندارد. برخی در دمشق هم این اتفاق را کودتایی سفید می خوانند.
البته به نظر من در خصوص تبعات ماجرای " آتشفشان دمشق " تا اندازه ای هم اغراق شده است چرا که در این حادثه هیچ کدام از چهار ظلع نهاد اطلاعاتی سوریه کشته نشدند. در خصوص کشته شدن بندر بن سلطان توسط جوخه های اعدام سوری هم نمی توان چندان با قاطعیت سخن گفت. البته شاید سرویس های اطلاعاتی ایران از عهده این کار برآمده باشند! اما مسخره است که فکر کنیم دست ایرانی ها در این ماجرا گرفتار است.
در نتیجه می توان اینگنونه گفت که هیچ کس نمی داند چرا که هیچ کس سخنی به میان نمی آورد. آنچه که مشخص است این است که بندربن سلطان بخشی از هسته اصلی پاسخ های کوبنده رژیم آل سعود به ماجراهای پس از تحولات جهان عرب در دو سال گذشته است. در سوریه سیاست دمشق برای تغییر رژیم با شکست روبه رو شده است. در سطح داخلی نیز ال سعود هرگونه اعتراض حتی آرام شیعیان در شرق عربستان را هم سرکوب می کند. در عربستان شاهد بهار عربی نیستیم چرا که آل سعود این ماجرا را در نطفه خفه می کنند.
شاید آسان ترین راه این باشد که تقصیرها را گردن ایران بیندازیم.ایران و عربستان در خصوص قیام شیعیان در بحرین با هم اختلاف نظرهای جدی دارند و همین مساله را می توان دستمایه توجیه قرار داد. اما دولت امریکا در شرایطی که تن به این سناریو بچه گانه بدهد در حقیقت تنها خود را به ندیدن حقیقت زده است چرا که آل سعود همان اندازه که از شیعیان در ایران بیزار است از سیستم پارلمانی و به اصطلاح دموکراسی سیاسی مدنظر غرب تنفر دارد.
اما پرسش همچنان باقیست: چه اتفاقی در ریاض افتاده است؟ آیا دست تهران در کار بود؟ آیا بمب گذاری انتحاری کار بندر را تمام کرد؟ آیا فرزندان آل سعود به جان هم افتاده اند؟ ریاض نشینان سکوت کرده اند و البته بندر بن سلطان عبدالعزیز هم تکانی نمی خورد!
این پرسشی است که پپه اسکوبار نویسنده و تحلیل گر مسائل منطقه درتازه ترین نوشتار کوتاه خود در آسیا تایمز مطلب خود را با طرح آن آغاز کرده و در ادامه می نویسد:
سکوت سنگینی در این خصوص بر رسانه های سوری و عربی که البته مورد آخر در کنترل عربستان سعودی است ، حکمفرما شده است. الجزیره نیز از همین نسخه تبعیت می کند. به تاریخ ها دقت کنید که در رمزگشایی از این راز نقش مهمی را بر عهده دارند. بندر بن سلطان عبدالعزیز می تواند پشت پرده عملیات مرگ بار تروریستی باشد که پایتخت سوریه را در هجدهمین روز از ماه جولای لرزاند. بندر 24 ساعت پس از این تاریخ یعنی 19 جولای رسما رئیس سازمان اطلاعات عربستان سعودی شد. شاید هم در جریان بمب گذاری در ساختمان سازمان اطلاعات عربستان در 22 جولای جان خود را از دست داده باشد.
زمزمه هایی در سوریه به گوش می رسد که ماجرای بمب گذاری در ساختمان های دولتی دمشق را که از آن با عنوان " آتشفشان دمشق " یاد می شود، را کار نهادهای اطلاعاتی عربستان سعودی می داند. در این سناریو سازمان سیا هم دست دارد.
البته من با این سناریو چندان موافق نیستم چرا که سیا در خصوص حلقه های پیرامونی بشار اسد اطلاعات چندانی در اختیار ندارد. برخی در دمشق هم این اتفاق را کودتایی سفید می خوانند.
البته به نظر من در خصوص تبعات ماجرای " آتشفشان دمشق " تا اندازه ای هم اغراق شده است چرا که در این حادثه هیچ کدام از چهار ظلع نهاد اطلاعاتی سوریه کشته نشدند. در خصوص کشته شدن بندر بن سلطان توسط جوخه های اعدام سوری هم نمی توان چندان با قاطعیت سخن گفت. البته شاید سرویس های اطلاعاتی ایران از عهده این کار برآمده باشند! اما مسخره است که فکر کنیم دست ایرانی ها در این ماجرا گرفتار است.
در نتیجه می توان اینگنونه گفت که هیچ کس نمی داند چرا که هیچ کس سخنی به میان نمی آورد. آنچه که مشخص است این است که بندربن سلطان بخشی از هسته اصلی پاسخ های کوبنده رژیم آل سعود به ماجراهای پس از تحولات جهان عرب در دو سال گذشته است. در سوریه سیاست دمشق برای تغییر رژیم با شکست روبه رو شده است. در سطح داخلی نیز ال سعود هرگونه اعتراض حتی آرام شیعیان در شرق عربستان را هم سرکوب می کند. در عربستان شاهد بهار عربی نیستیم چرا که آل سعود این ماجرا را در نطفه خفه می کنند.
شاید آسان ترین راه این باشد که تقصیرها را گردن ایران بیندازیم.ایران و عربستان در خصوص قیام شیعیان در بحرین با هم اختلاف نظرهای جدی دارند و همین مساله را می توان دستمایه توجیه قرار داد. اما دولت امریکا در شرایطی که تن به این سناریو بچه گانه بدهد در حقیقت تنها خود را به ندیدن حقیقت زده است چرا که آل سعود همان اندازه که از شیعیان در ایران بیزار است از سیستم پارلمانی و به اصطلاح دموکراسی سیاسی مدنظر غرب تنفر دارد.
اما پرسش همچنان باقیست: چه اتفاقی در ریاض افتاده است؟ آیا دست تهران در کار بود؟ آیا بمب گذاری انتحاری کار بندر را تمام کرد؟ آیا فرزندان آل سعود به جان هم افتاده اند؟ ریاض نشینان سکوت کرده اند و البته بندر بن سلطان عبدالعزیز هم تکانی نمی خورد!